آیساآیسا، تا این لحظه: 14 سال و 4 ماه و 21 روز سن داره

ماه مامان و بابا

بیقرار بیقرار بیقرارتم....

سلام عزیز دلم تازه از تهران برگشتیم، ما دوتا تقریبا یک ماه تهران بودیم و بابایی هم 10 روز آخر به ما پیوست و با هم به عروسی پسرخاله بابایی، یعنی علی آقا رفتیم. البته آبجی نگین هم همراه ما بود، وقتی آخر شب دنبال ماشین عروس میرفتیم متاسفانه از قبل فکر موزیک توی ماشین رو نکرده بودیم و فلش آقاجون با اون آهنگای دهه 20 رو مجبور بودیم گوش کنیم ( سوسن و دلکش و....) به هر حال نگین جون بعد از کلی جستجو موفق شد یه آهنگ شاد پیدا کنه، بیقرار بیقرار بیقرارتم و..... خلاصه این آهنگ رو فکر کنم 10 باری گوش دادیم و نتیجش این شده که تو بعد از 15 روز هنوزم وقتی شادی همینو میخونی، تازه نکته انحرافیش اینه که چیزای دیگه ای رو هم جایگزینش میکنی، مثلا وقتی میگم : ...
28 تير 1392

تابستون و شمال

چند روز پیش شمال بودیم، آمل، که خیلی خوش گذشت، قراره بابایی هم که اومد دوباره بریم نکته مهم این سفر این بود که بالاخره موفق شدم برات پشمک گیر بیارم، خیلی وقت بود دلت میخواست و تا حالا هم تست نکرده بودی و اینم چند تا عکس         ...
10 تير 1392

تولدت مبارک داداش مهدی

دیشب تولد مهدی جون بود، باز هم یه تولد باب اسفنجی دیگه کیک و شیرینی ها همه هنر دست خودم بود، البته تعریف از خود نباشه مهدی جون هم کلی کادوی ورزشی دریافت نمودند و شما هم کلی رقصیدی و شادی نمودی البته ناگفته نمونه که خاله آرزو هم با یه رقص کردی جدید هممون رو غافلگیر کرد و البته خندوند اینم چند تا عکس از تولد داداش گلی   ...
10 تير 1392
1